شوکِ بُزرگی است به نظرت
که در میانسالی تازه بفهمی
«یکعالمه کتابخواندن» اتفاقا تاثیر برعکس دارد؟
و باعث میشود چیزهایی که باید بفهمی را
چیزهایی که خیلیها میفهمند را
چیزهایی که هر بچّهی ابله و بیسواد و شفتالویی میفهمد را
نفهمی!!
جا میخوری
وقتی میبینی
زندگی شبیه ادبیّات نیست
هیچوقت نبوده!*
فکر میکنم میان سالی جدا از معنایی که برایش متصور هستم واژه گنگی است. برای من فکر میکنم هم اینک وارد دوران میانسالیم شدهام. و برای هم کلاسیی که در 20سالگی عمرش را داد به شما 10سالگی دوران میانسالیش بود. و برای پدربزرگ شاید سن 36-37سالگیش.
سالها پیش در یک روز برفی(قدیمترها تا یک ماه بعد از عید هم شهر ما برف داشت!) در حالی که از شدت سرما کلاغها هم جرئت بیرون آمدن از خانه را نداشتند بنا به روایتی تنها آقاگل دوران پا به جهان هستی گذاشت...
میگویم بنا به روایتی! چون تا قبل از کنکور کارشناسی متولد فروردین بودم. و بعد متوجه شدم که اصل تاریخ تولدم در اسفند است. و سال پیش وقتی قرآن قدیمی پدر بزرگ را دیدم تاریخ تولد بنده را بهمن ماه ثبت کرده بود. و این است که هنوز هم نمیدانم آیا یک فروردینیِ پاک و صبور و راستگو ام؟ یا یک اسفندیِ پر شر و شور، جسور و عاشق پیشه! و شاید هم یک بهمنیِ کوشا و جدی و مهربون!
+تشکر از گندوم بانو (تنها مادر خوانده بیان و بنده نگارنده) به خاطر این پست خوبش و تبریکش.
و ایضاً تشکر از دوستانی که پیشاپیش تولدم را تبریک گفتید.
*متن از حسین دهباشی
از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 167 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 3:27