صفرم:
راستش فکر میکنم از پست آخرم برداشتهای اشتباهی صورت گرفته است که نیاز بود یک سری توضیحات دیگری را به آن اضافه کنم.
یکم:
از روزی که به بیان آمدم، بیشتر از شش سال میگذرد. شش سال در اینجا نوشتهام و خواندهام. شش سال خاطره ساختهام. در غم و شادیهای زندگی اینجا بودهام. بیان در تمام این روز و شبها مانند عضوی از خانوادهام بوده و هنوز هم هست. به همین خاطر دوست دارم اینجا و در آخرین روزهای حضورم در وبلاگ از بچههای بیان و به خصوص تیم بیان تشکر کنم. و اینکه بخشی از حرفهایی که در پست قبل زده شد حساسیتزا بود و بابت این مسئله از تیم بیان و آقای قدیری صمیمانه عذرخواهی میکنم.
دوم:
تصمیمی برای پاک کردن دو کلمه حرف حساب ندارم. خاطراتم در اینجا و حرفهایی که زده شده و کامنتهایی که ردوبدل شده، جزئی از خاطراتم است (و چه خاطرات شیرینی). برای همین دوست دارم دست نخورده باقی بمانند. دروغ چرا! یک روزهایی که دلم تنگ میشود، میآیم و کامنتهای قدیمی وبلاگ و پستهای قدیمیام را میخوانم. به خصوص دیوانۀ پستهای چالش زبان مادری هستم. و البته حیف و صد حیف که برخی از این وبلاگها دیگر نیستند و برخی از دوستان هم پستها را به دلایل شخصی برداشتهاند.
سوم:
مورد سوم ربطی به وبلاگ ندارد و بیشتر فوتبالی است. :) شما را نمیدانم. اما راستش از همین حالا استرس فینال یکشنبه مرا حسابی گرفتار کرده است. همینجا قول میدهم اگر فینال را بردیم و قهرمان آسیا شدیم، به پنج نفر یک کتاب هدیه دهم. (این فرمول برای نیمهنهایی که با دو جلد کتاب جواب داد. امیدوارم برای فینال هم جواب بدهد:دی)
چهارم:
اینکه چطوری و به چه کسانی هم بماند بعد از روز فینال. فعلاً دعا کنید فینال را ببریم و من یکشنبه شب را خوشحال بخوابم. :)
پنجم:
همین.
از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 160 تاريخ : چهارشنبه 11 اسفند 1400 ساعت: 16:12