از کرامات شیخنا (رضی الله عنه)

ساخت وبلاگ

و به وقت چاشت بودی که شیخ چنان در بحر مکاشفات مستغرق شده بودندی و بی آنکه ملتفت باشد فلفلی به قاعده یک خیار پنبر را برداشته و خاراچ خاراچ گویان جویدندی! و چون به خویش آمد بدید که دود از گوش‌هایش برخاسته! رنگ رخساره‌اش قرمز شده و عنقریب است که چون اژدهایان روم باستان آتش از دهانش برآید، چونانکه ملتفت قضیه شد فاصله‌ای قریب چهل گز را دویده همه مریدان را دریبل زده و چون به ارتفاعات رسید جامه‌ها دریده و تا توانست فریادها بزد! 

و پس از آنکه از شدت ضعف بیهوش همی شد به بخش سوانح و سوختگی منتقلش کردیم تا طبیبکان درجه سوختگی‌اش را تشخیص دهند! 



#شب_دوم

از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 164 تاريخ : سه شنبه 11 آبان 1395 ساعت: 10:24