حرف بزنیم

ساخت وبلاگ

میون کلومتون قند و عسل. توی بیان سمی چیزی پاشیده شده؟ امروز عصر وقتی وبلاگ رو باز کردم دیدم فقط یک وبلاگ ستاره‌اش روشته و بقیه همچنان خاموش. میگن وقتی عزیزی رو از دست می‌دی، باید دورۀ سوگ رو طی کنی و بعد دوباره برگردی به زندگی. میگن اگر زیاد توی سوگ بمونی و زانوی غم بغل بگیری، دلت سیاه میشه. یادت میره اصلاً برا چی زنده‌ای و چه وظیفه‌هایی داشتی. خلاصه می‌دونم روزای سختی بوده و می‌فهمم که حس و حال خوبی نداشتیم این چند روز و هنوز هم احتمالاً نداریم. امّا می‌خوام خواهش کنم بیاید برگردیم به زندگی. به جریان اصلی زندگی و اگر به هر دلیلی حب و بغضی توی دلمون هست و باقی مونده، ازش بهره بگیریم برای رسیدن به هر هدف و دغدغه‌ای که داریم. خلاصه که: «خدایا مگذار غم‌هایم مرا از انجام وظایفم باز دارد.» همین و بس.

و اینکه، می‌دونم حال اجتماعی‌مون خوب نیست. پس بیاید از حال فردیمون حرف بزنیم. از کارهایی که این روزا داریم می‌کنیم. خلاصه بیاید از حال و اوضاع خودتون بگید. بیاید بگید ببینم از زندگی فردی‌تون چه خبر؟

از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 162 تاريخ : سه شنبه 24 دی 1398 ساعت: 8:11