امیرحسین که قبلتر معرفی شده و نیاز به معرفی نداره. پسرخاله این بنده نگارنده که در حال حاضر نزدیک به پنج سال و به قول خودش چارسال و نیم داره. نفر بعد که نیاز به معرفی داره دختر خاله است. که شاعر در وصفش گفته: "وای دختر خاله گل ناز من" و الی آخر که خب از اینجا خانواده رد میشه و بماند که ادامهاش چیه. خودتون گوگل کنید. البته فکرتون منحرف نشه. این دختر خاله ما حدوداً یک ساله است. این توضیحات رو دادم چون از این پس برخی پستها اختصاص داره به چالشهای زندگی جدید و همسایههای جدید (که خب در این مورد اولین همسایه همین خاله گرامی است. ). برای شروع، از چالشهای این چند وقتهی ما چند نفر با این سه چهارم نفر( سه چهارم که یک دومش امیرحسین و یک چهارمش مهری ماه خانم هستن-توضیح از این بنده پسرخاله) مینویسم:شاید در ظاهر از اون یک چهارم نفری که دختر هم هست انتظار شیطنت خاصی نداشته باشید ولی واقعیت چیز دیگه است. از یک دوم باقی مونده هم نمیشه به سادگی گذشت. همینقدر بگم که فجایع و میزان تخریب این "سه چهارم" نفر قشنگ با میزان تخریب بمبهای هیدروژنی برابری میکنه. یک چهارم رو بگیری یک دوم خرابی به بار میاره یک دوم رو بگیری یک چهارم. و بعد نکته مهم اینه که به قول قدیمیا این سه چهارم نفر مثل شیر و آهو میمونن.(اصل ضرب المثل البته چیز دیگه است! ولی حق همسایگی رو هم باید به جا آورد.) ولشون کنی شیرخان آهو رو دریده! البته خود آهو هم همچین بدش نمیاد سر به سر شیر بزاره. یعنی کافیه شما یک لحظه غافل شی از روابط حسنه این زوج، میبینی یک دوم اون یک چهارم نفر رو بغل کرده و به سبک کشتی پهلوانی روی هوا میچرخونه و مثل گوشت میکوبدش زمین. بعد هم به سبک کشتی کج رو سرش خیمه میزنه بلکه یحتمل بزنه رو زمین و تسلیم شه. یا کافیه اون یک دوم نفر بخواد بشینه پای کامپیوترش، همین نیم وجبی همین یک چهارم نفر خودمون، هرچی سیم و دم و دستگاه و کاسه کوزه مال کامپیوتر هست رو میریزه به هم و دِ بدو که بریم. الفرار. چند وقت پیش مادرشون اون یک دوم نفر رو تهدید کرده بود که اگه شیطونی کنی و یک چهارم نفر رو اذیت کنی یعنی به درد نمیخوره و پس میبرم میندازمش توی سطل آشغال. البته که خب حافظه بچهها تو این موارد در برابر بازیگوشیشون همیشه مغلوب میشه. و هربار که این یک دوم نفر شیطنت میکنه یک چهارم نفر بی خبر از همه جا به فرو رفتن در سطل آشغال تهدید میشه. و بعد گریههای یک دوم نفر که معذرت میخواد و میگه که دوسش دارم دوسش دارم. و باز دو دقیقه بعد همین آش و همین بشقاب.
خلاصه که بساطیه در کل. دو حالت بیشتر هم نداره، آدم یا پیر نمیشه با اینا یا پیر میشه از دستشون.
از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 155 تاريخ : دوشنبه 9 مرداد 1396 ساعت: 13:49