سی سحر سی دقیقه با کتاب سحرگاه بیست سوم

ساخت وبلاگ

امام اهل تصوف بود و در اصناف علم به کمال بود و دریای اندوه و درد بود و کوه حلم و ثبات بود و خزانه مروت و شفقت بود و در رموز و اشارات اعجوبه بود و اول کسی که در بغداد سخن حقایق و توحید گفت او بود و بیشتر از مشایخ عراق مرید وی بودند و خال جنید بود و مرید معروف کرخی بود و حبیب راعی را دیده بود و در ابتدا در بغداد نشستی دکانی داشت و پرده از در دکان درآویخته بود و نماز کردی هر روز چندین رکعت نماز کردی. یکی از کوه لکام بیامد به زیارت وی و پرده از آن در برداشت و سلام گفت و سری را گفت فلان پیر از کوه لکام تو را سلام گفت.

سری گفت: وی در کوه ساکن شده است پس کاری نباشد مرد باید که در میان بازار بحق مشغول تواند بود چنانکه یک لحظه از حق تعالی غایب نبود.

*****

نقلست که یک روز مجلس می‌گفت. یکی از ندیمان خلیفه می‌گذشت. نام او احمد یزید کاتب بود با تجملی تمام و جمعی خادمان و غلامان گرد او درآمده. گفت: باش تا به مجلس این مرد رویم که نباید رفت، بس دلم آنجا بگرفت. پس به مجلس سری رفت و بنشست و بر زبان سری رفت که: "در هجده هزار عالم هیچ کس نیست از آدمی ضعیف تر و هیچ کس از انواع خلق خدای در فرمان خدای چنان عاصی نشود که آدمی که اگر نیکو شود چنان نیکو شود که فرشته رشک برد از حالت او و اگر بد شود چنان بد شود که دیو را ننگ آید از صحبت او، عجب از آدمی بدین ضعیفی که عاصی شود در خدای بدین بزرگی" این تیری بود که از کمان سری جدا شد بر جان احمد آمد.

*****

و گفت: سی سالست که استغفار می‌کنم از یک شکر گفتن. گفتند: چگونه؟

گفت بازار بغداد بسوخت. اما دکان من نسوخت مرا خبر دادند. گفتم: الحمدلله.

از شرم آنکه خود را به از برادران مسلمان خواستم و دنیا را حمد گفتم از آن استغفار می‌کنم.

تذکرةالأولیاء 

س.ن:

دیشب که به مسجد رفتم دیدم نه من آدم مسجد نیستم. به خانه برگشتم و توی همین حال و هوا بودم که یاد پیاده روی اربعین افتادم. دلم سخت گرفت. فایل پایین را موقعی ضبط کردم که نیمه‌های شب بود. قصد داشتم تا از سر بی‌خوابی کمی قدم بزنم، در بین راه برق رفت و من بین موکب‌های عزاداری گم شدم. و تا صبح گشتم و همراهان را پیدا نکردم.
 خدایا چی شد که اینقدر ازت دور افتادم؟

چه اتفاقی افتاد آخه؟

 

متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار

تا گفتم السلام علیکم ... شروع شد

#شب_قدر

#وصف_الحال

از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 166 تاريخ : يکشنبه 28 خرداد 1396 ساعت: 20:08