صفرم: راستش فکر میکنم از پست آخرم برداشتهای اشتباهی صورت گرفته است که نیاز بود یک سری توضیحات دیگری را به آن اضافه کنم. یکم: از روزی که به بیان آمدم، بیشتر از شش سال میگذرد. شش سال در اینجا نوشتهام و خواندهام. شش سال خاطره ساختهام. در غم و شادیهای زندگی اینجا بودهام. بیان , ...ادامه مطلب
سلام.قول داده بودم با تمام شدن کار طراحی سایت، اینجا آدرس جدید را به اشتراک بگذارم. این شما و این آدرس جدید دو کلمه حرف حساب: امیدوارم نگذارید در خانۀ جدید احساس غریبگی کنم. ارادتمند همهی دوستان قدیم و جدید. بخوانید, ...ادامه مطلب
سلام امیدوارم در این روزهای نه چندان روشن، حال دلتان خوب باشد. غرض از مراحمت، برای اینکه خواندن پستهای سایت را راحتتر کنم، تصمیم گرفتم یک کانال تلگرامی هم در کنارش داشته باشم. با عضویت در کانال، قدم روی چشمان بندهی حقیرِ آقاگل میگذارید. :) آدرس: پ.ن: و اینکه در کانال هم لینک پستها را, ...ادامه مطلب
به بازی امروز خوشبین نیستم؛ اما در فوتبال چیزی سختتر و هولناکتر از شکست هم وجود دارد. امید به پیروزی، حتی وقتی میدانید شانس کمی برای برد دارید. اگر فوتبال از خدایان اسطورهای بود، امشب جمع میشدی, ...ادامه مطلب
نمیدانم این عکس عکس واقعی سم بارترام هست یا نه. ماجرای بارترام را یکبار همینجا گفتهام. دروازهبان چارلتون که در یک بازی مهآلود دستهایش را روی کاسه زانوهای گذاشته بوده، چشم تیز کرده بوده که نکند, ...ادامه مطلب
وقتی به شخصیتهای داستانی فکر میکنم، یاد دو شخصیت کوچک و خاص میافتم. یکی از این شخصیتها ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی است و دومی شازده کوچولویی که همه میشناسیدش. اگر قرار باشد روزی شخصیتهای داستان, ...ادامه مطلب
درست یک ماه و شش روز پیش وقتی نفس نفس میزدم تا خودم را در صف نامنظم گروه حفظ کنم، وقتی نزدیک هجده نوزده کیلومتر از راه را طی کرده بودیم، برای یک لحظه، یک ثانیه یا شاید کمتر، تمام دنیا دور سرم چرخید و, ...ادامه مطلب
به دنبال شاره میگردم. شارهای که نمیدانم کیست و کجا باید پیدایش کنم. نه هیچ نامی از او مانده و نشانی. فقط این را میدانم که روز روزگاری جوان رعنایی بوده و شارهای. جوان دلبستۀ شاره بوده. روزها و ش, ...ادامه مطلب
صبح وقتی روی دورچرخه از بین ماشینها رد میشدم به مادر فکر میکردم. به این کلمه و مفهومی که همۀ مردم کوچه و خیابان امروز به یادش هستند. یکی برای مادرش شیرینی کشمشی میخرد و دیگری عکسی از مادرش را توی , ...ادامه مطلب
کسانی هستند که بر بختشان زاری میکنند. کسانی هستند که زندهاند و بر سر مزار خود گریه میکنند. کسانی هستند که پیش از موعد پیر میشوند. دیگر حوصلهمان از این زندگی سر رفته اگر بخت بهتری داشت, ...ادامه مطلب
ساعت از هشت شب هم گذشته. لپتاپ را روشن میکنم. روی صفحهای که باز است، دکمۀ اف 5 را دوباره فشار میدهم. در این چند روز دکمۀ اف 5 لپتاپم به اندازۀ هزار کلیک پیرتر شده. دوباره اف 5 و اینبار صفحهای آشن, ...ادامه مطلب
زمان در دیدگاه انسان اعصار قدیم به دو گونۀ مقدس و نامقدس تقسیم میشد. «زمان مقدس» زمانی بود که صرف امور مقدس و ایمانی میشد و «زمان نامقدس» آن بود که در گذران زندگی روزمره و امور عادی به کار میرفت. ا, ...ادامه مطلب
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پ, ...ادامه مطلب
این روزها که کمتر حرف دارم برای زدن، باز ترجیحم این است که چراغ اینجا را روشن نگه دارم. نتیجهاش هم این شده که مدتهاست توی این چهاردیواری مجازی یا معرفی کتاب و پست داستانی نوشتهام؛ یا نهایتاً آهنگ و, ...ادامه مطلب
میحانه میحانه؛ میحانه میحانه غابَت شَمِسنا الحلو ما جانه (مگر وقت دیدارمان نبود؟ آفتابمان غروب کرد, ...ادامه مطلب