از کراماتنا

متن مرتبط با «به یاد روزهای گذشته» در سایت از کراماتنا نوشته شده است

هیچ چیز با تو تمام نشد، همه چیز با تو شروع می‌شود! - چهارتا مانده به آخر

  • صفرم:  راستش فکر می‌کنم از پست آخرم برداشت‌های اشتباهی صورت گرفته است که نیاز بود یک سری توضیحات دیگری را به آن اضافه کنم. یکم:  از روزی که به بیان آمدم، بیشتر از شش سال می‌گذرد. شش سال در اینجا نوشته‌ام و خوانده‌ام.  شش سال خاطره ساخته‌ام. در غم و شادی‌های زندگی اینجا بوده‌ام. بیان , ...ادامه مطلب

  • خانه نویی- سه تا مانده به آخر

  • سلام.قول داده بودم با تمام شدن کار طراحی سایت، اینجا آدرس جدید را به اشتراک بگذارم. این شما و این آدرس جدید دو کلمه حرف حساب: امیدوارم نگذارید در خانۀ جدید احساس غریبگی کنم. ارادتمند همه‌ی دوستان قدیم و جدید. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کانال تلگرامی آقاگل | دو تا مانده به آخر!

  • سلام امیدوارم در این روزهای نه چندان روشن، حال دلتان خوب باشد. غرض از مراحمت، برای اینکه خواندن پست‌های سایت را راحت‌تر کنم، تصمیم گرفتم یک کانال تلگرامی هم در کنارش داشته باشم.  با عضویت در کانال، قدم روی چشمان بنده‌ی حقیرِ آقاگل می‌گذارید. :) آدرس: پ.ن: و اینکه در کانال هم لینک پست‌ها را, ...ادامه مطلب

  • مفهومی به نام لحظه

  • یک شبانه روز بیست وچهار ساعت است و یک مسابقۀ فوتبال نود دقیقه طول می‌کشد. زمانی که اینجا از آن حرف می‌زنیم، همان زمان خطی است. همانی که از آینده به حال می‌رسد و بعد به گذشته تبدیل می‌شود. نقطه مقابل ا, ...ادامه مطلب

  • نقدی به جامعه‌ای که سال‌هاست گرفتار نژادپرستی است

  • ماجرای عیسی آل‌کثیر را حالا فکر کنم همه بدانند. برای همین لازم نیست شرح دهم که عیسی آل‌کثیر کیست و چرا شش ماه به یکباره محروم شد. با این حال یک سری حرف‌ها هست که باید زد. اول: محرومیت عیسی‌ آل‌کثیر به, ...ادامه مطلب

  • کُرد به کمر!

  • مادر کلیپی فرستاده بود از این روزهای سمیرم. از این روزها که شهر در سرما و برف فرو رفته و بالاترین دمایش وسط ظهر هم چندین درجه زیر صفر است. در شهر برای این هوا اصطلاحی داریم به نام «کرد به کمر» که باره, ...ادامه مطلب

  • یاددار نخستین شنبۀ آذرماه نود و هشت

  • ساعت از هشت شب هم گذشته. لپتاپ را روشن می‌کنم. روی صفحه‌ای که باز است، دکمۀ اف 5 را دوباره فشار می‌دهم. در این چند روز دکمۀ اف 5 لپتاپم به اندازۀ هزار کلیک پیرتر شده. دوباره اف 5 و این‌بار صفحه‌ای آشن, ...ادامه مطلب

  • #یاددار_هشت_آذر_نود_و_هشت

  • تلوزیون چهارده اینچ ال‌جی را گذاشته‌ایم توی تاقچه. دایی دراز کشیده روبروی تلوزیون. بهترین جای اتاق مال اوست. دایی دیگرم پشتی به بغل تکیه داده به بخاری نفتی. بخاری نفتی کنار دستمان هو هو می‌کند و گرمای, ...ادامه مطلب

  • به زندان

  • روایت‌های متفاوتی از آهنگ به‌زندان صبا هست. ولی من دوست دارم باور کنم روزی‌روزگاری ابوالحسن خان صبا، از کنار زندان قصر می‌گذشته، در راه دسته‌ای از زندانیان را می‌بیند که در ردیفی به سمت زندان می‌رفته‌, ...ادامه مطلب

  • دل به نگاه اولین گشت شکار چشم تو

  • +رقصی چنین میانۀ میدانم آرزوست... س.ن: فعلاً این پست اینجا باشه تا فردای دربی., ...ادامه مطلب

  • بهارانه‌هایی برای آخرین‌ روزهای تعطیلات بهاری

  • نمی‌دونم به خود کلمۀ بهار ربط داره یا چی؛ ولی کرم گوش‌ترین(فکر می‌کنم کرم گوش رو جولیک می‌گفت) و پرتکرارشونده‌ترین آهنگ‌های ویژه بهار برای من دو تصنیف «بهار دلکش» و  «بهار دلنشین» بوده. بهار دلنشین ب, ...ادامه مطلب

  • #یادت_بخیر

  • دوشنبه شب‌ها شب نود بود و شب خواندن پست‌های یک ام‌اسی خوشبخت. حالا اما، نزدیک نه ماه است که ام‌اسی خوشبخت نمی‌نویسد و گویا باید به دوشنبه‌های بی نود هم عادت کرد. س.ن: ام‌اسی خوشبخت، ممنونم که گاهی سری به وبلاگ و این‌جا می‌زنید. امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشید و خوشبخت. خوشبخت به معنای واقعی کلمه‌اش.  , ...ادامه مطلب

  • به احترام همۀ آشپزخانه‌های قدیمی

  • در این دنیا چیزی جز یک‌دست شدن و یک‌پارچگی خرده فرهنگ‌ها مرا نمی‌ترساند. غرق شدن در فرهنگ شهرنشینی، یا یک فرهنگ یک‌پارچۀ جهانی، نقشی است که این روزها دارد کامل و کامل‌تر می‌شود و این برای من ترس‌آور ا, ...ادامه مطلب

  • ای کاش می‌شد به این آخر هفته تافت پاشید

  • خاله می‌گفت تا امروز فکر می‌کردم بلاگرها فقط با کلمات معنا می‌یابند. فکر می‌کردم نهایتاً قرار هست بنشینید و دورهم به همدیگر خیره شوید و به این فکر کنید که فردا چه پستی بنویسم. ولی خب نامبرده، با اینکه خاله‌ی ماست؛ گاهی اوقات هم اشتباه می‌کند!  ای کاش می‌شد به این آخر هفته تافت پاشید. آخر هفته دل‌انگیزی بود. هم دیدار با رفقای رادیو و هم ددونک دوستان. دوستانی , ...ادامه مطلب

  • تعمیر لپ تاپ خود را به ما بسپارید

  • چند وقت پیش آداپتور لپ تاپم خراب شده بود و هربار با چسب درست راستش کرده بودم. تا آخرین بار که به این شکل در اومده بود. به قول دوستان مصدوم آماده است: مرحله اول وقتی برای تعمیرش به چند تعمیرکار مراجعه کردم با مخالفت‌شون روبرو شدم. ظاهراً کسی تعمیر آداپتور رو نمی‌پذیره. فقط یکی از دوستان لطف کرد و سیمش رو داشت. پس خودم تصمیم به تعمیرش گرفتم: مرحله دو برای تعمیر لازم بود با حوصله بالا و صرف زمان زیاد پرس آداپتور رو باز کرد و سیم جدید رو با دقت لحیم کرد.  مرحله سه در پایان متوجه شدم تعمیرش اصلاً کار خاصی نبود. فقط صبر و حوصله می‌طلبید. خلاصه اون نیمه اصفهانیم خیلی خوشحال شد که پول زیادی برای تعمیر و یا تعویض آداپتور خرج نکردم.  مرحله آخر از این پس می‌تونید تعمیر لپ تاپ خود را به ما بسپارید :D, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها