هشدار! این متن حاوی مقادیری صحنههای مستهجن و بعلاوه هژده است.
چند روز پیش جایی مهمان بودیم. جمع بچههای قد و نیم قد هم جمع بود و دور هم بساط کرده بودن و بازی میکردن. دختر میزبان که سنش از بقیه بچهها بیشتر بود نقش رهبریت اون جمع رو بر عهده داشت. از دور میدیدم که مشغول بازی «اتل متل توتوله گاب حسن چجوره» هستن. کمی که دقیق شدم شنیدم که دخترکِ رهبر داشت شعر مورد نظر رو این شکلی میخوند:
اتل متل توتوله
گاب حسن چجوره
نه شیر داره نه سینه
اوضاع ما همینه
و الخ...
داشتم فکر میکردم دقیقاً ممکنه چه تغییر ژنتیکییی در گابهای دههی قوق افتاده باشه که پستان گاب در طول این سالیان به سینهی گاب تبدیل شده باشه؟ چون من تا جایی که یادم میاد و از دوران کودکی تو ذهنمه گاب چنتایی پستان داشت. که عمهی گرامی مادرم از اونها شیر گاب جان رو میدوشید و به من میداد که برای مادربزرگم ببرم. حتی در کارتون هایدی هم یادمه که از پستان گاب شیر میدوشیدن و نه از سینهاش.
به هرحال، سوال سختتر اینجاست، الآن مثلاً تکلیف شعر ایرج میرزا که در کتابای درسی بود(الآن مطمئن نیستم که هست یا نه. ولی زمان ما که بود.) چی میشه؟ اگه قدیما این شعر رو این شکلی میخوندیم:
گویند مرا چو زاد مادر
"پستان" به دهان گرفتن آموخت
از این پس تکلیف چیه؟ باید چطوری بخونیمش؟ این شکلی مثلاً؟ :
گویند مرا چو زاد مادر
"سینه" به دهان گرفتن آموخت؟
یا حتی میتونیم پا رو فراتر بگذاریم و برا اینکه مشکل رو پایهای حل کنیم و نگران حال آیندگان هم نباشیم این شکلی بخونیمش که خب بهترم هست:
گویند مرا چو زاد مادر
"انگشت" به دهان گرفتن آموخت!
حالا اینکه چرا باید وقتی مادر فرزند خودش رو به دنیا میاره به او انگشت به دهان گرفتن رو آموزش بده خب البته ربطی به من نداره. بنده در روابط مادر و فرزندی دیگران دخالتی نمیکنم.
+در همین رابطه: بیحیاها
از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 146 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1396 ساعت: 15:12