ای مهربانِ بردبار! ای لطیف و نیک یار؛ آمدم به درگاه؛ خواهی به ناز دار و خواهی خوار. الهی! گاهی بخود نگرَم، گویم از من زارتَر کیست؟ گاهی به تو نگرَم، گویم از من بزرگوارتر کیست؟ گاهی که به طینت تو افتد نظرم گویم که من از هرچه به عالم بَتَرم چون از صفت خویشتن اندر گذرم از عرش همی به خویشتن در نگرم, ...ادامه مطلب
الهی! در سر گریستنی دارم دراز، ندانم از حسرت گریم یا از ناز... الهی! جوی تو روان و مرا تشنگی تا کِی؟ این چه تشنگی است؛ و قدحها میبینم پیاپی. زین نادره تر کِهرا بود هرگز حال من تشنه و پیش من روان آب زُلال +عیدتون هم مبارک :), ...ادامه مطلب
الهی! آب عنایت تو به سنگ رسید، سنگ بار گرفت، سنگ درخت رویانید درخت میوه و بار گرفت، درختی که بارش همه شادی، طعمش همه انس، بویش همه آزادی، درختی که بیخ آن در زمین وفا، شاخ آن بر هوای رضا، میوهی آن معرفت و صفا، حاصل آن دیدار و لقا. الهی! از جود تو هر مفلسی را نصیبی است از کرم تو هر دردمندی را طبیبی است از سعت رحمت تو هر کسی را بهره ایست، از بسیاری صواب بر تو , ...ادامه مطلب
الهی! ای گشایندهی زبانِ مناجات گویان! و اُنس افزای خلوتهای ذاکران و حاضر نفسهای رازداران، جز از یادکَرد تو ما را همراه نیست، و جز از یاداشت تو ما را زاد نیست، و جز از تو به تو دلیل و رهنُمای نیست. خدایا! نظر کن در حاجت کسی، کَش جز از یک حاجت نیست. کردگارا ، ای خداوند مجید ای مرا نزدیک از حبل ورید ای دعای دردمندان را مجیب یا لطیف و یا خبیر و یا رقیب گر دع, ...ادامه مطلب
برآر خورشید شهود، یک بار از افق عیان و از ابر جوُد قطرهای چند بر ما بباران..., ...ادامه مطلب
من بندگی نکردم، تا بندهام بخوانی تو کی بدین کرامت، از خود مرا برانی بار گنه به دوشم، لاتقنطوا به گوشم عفوت نمیگذارد، در دوزخم کشانی این نامۀ سیاهم، این اشک صبحگاهم من حال خویش گفتم، تو کار خویش دانی تو برتری که سوزی، در آتش جحیمم من کمترم که گویم، از آتشم رهانی مولای من ، من از تو، غیر از تو را نخواهم تو نیز رحمتی کن، کز من مرا ستانی پا در دو سوی گورم, ...ادامه مطلب
الهی! من کیم که به درگاه تو زارم و یا قصّۀ درد خود به تو بردارم و در عشق تو من کیم که در منزل من از وصل رُخت گُلی دمد بر گِل من. الهی! وقت را به درد مینازیم و زیادتی میسازیم و به امید آنکه چون در این درد بگذارم، درد و راحت هردو براندازم. الهی! هرچند که ما گنهکاریم، تو غفاری و هرچند ما زشتکاریم ، تو ستّاری. الهی!کدام زبان به ستایش تو رسد، و کدام خرد صفت تو , ...ادامه مطلب
اما شهاب، آن نه ستاره بُوَد، که اگر ستارهای بیفتد همه عالم سوخته گَردَد. بلکه آن دُخانی بُوَد خُشک، حرارت هوا در آن اُفتد مُلتَهِب شود و زود بیفتد. عجایب المخلوقات طوسی برساووش از نام یونانی پرسئوس گرفته شده، او پسر زئوس خدای خدایان، و قهرمانی نیمه خدا نیمه انسان است. ماجرای برساووش از آنجا ,گاهی,آسمان,نگاه ...ادامه مطلب
به قول مهران مدیری عزیز و دوست داشتنی: " چقد کتاب می خونیم؟ مده که بعضی از جوونا ساعت ها تو خیابون دور دور میکنن، چقد کتاب میخونیم؟ مده که بعضی از خانوما از ماهی سی روز بیست و چها روزش رو تو آرایشگاهن، چقد کتاب می خونیم؟ مده که از یک شب تا پنج صبح ملت میرن تو فضای مجازی ساعت ها بیخودی می چرخن و دا, ...ادامه مطلب
مقدمه: در پی دیدن این پست، و بعد دیدن این پست، و از آن جهت که به یکباره این بنده نگارنده هم دلش برای خوابگاه تنگ شد تصمیم گرفتم بعد از افاضات دوستان من نیز مقادیری اضافه گویی کرده و در واقع حرف اضافه بزنم! دوستان از بد غذا بودنشان گفتند و من میخواهم با حقایق دیگری از دانشگاه و خوابگاه آشنایتان کنم, ...ادامه مطلب
راستش هرچقدر هم که این اسب یکه تاز تکنولوژی بتازاند و پیش برود. و مک بوک پروها و سرفیس استودیوهاتان بیاید ما همچنان متعلق به همان نسل تلوزیون سیاه سفید و بازیهای میکروییم و بس! همان میکروی دائی جانمان را میگویم و تلوزیون سیاه سفید اتاقک زیر ایوان خانه پدر بزرگ را. ماجرای ما و آن میکرو هم ماجرای جالبی بود. از همان سالها صبر را بیشتر از هرچیز دیگری یاد گرفتیم. یاد گرفتیم که به ازای هر یک ساعت بازی باید بیست دقیقه میکرو را خاموش کنیم تا آدابپتورش خنک شود. و هر بار که وسط بازی آن آداپتور لعنتی داغ میکرد و همه پیکسلها به هم میریخت و به ناچار بای,پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند گنجور,پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند,پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند,پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند دانلود,شعر پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند,متن پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند,متن شعر پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند,دانلود دکلمه پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند,پیرم گاهی دلم یاد جوانی می کند,دانلود شعر پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند ...ادامه مطلب