سالهای سال است که کتاب میخوانم. اما خاطرۀ خواندن یک کتاب همیشه در ذهنم مانده و ناحق نیست اگر بگویم اولین کتابی بود که وقتی خواندمش، تک تک سلولهای بدنم مورمور شد و کیفم کوک شد و سر جایم میخکوب شدم. , ...ادامه مطلب
چند وقت پیش ویدئویی دیده بودم از نیل دگرس تایسون، فیزیکدان امریکایی که به شوخی و طنز درحال توضیح دادن مسئلهای بود که قطعاً همه ما یکبار به اون فکر کردیم. مسئلۀ وجود موجودات فرازمینی. در اون ویدئو تایسون مقایسهای بین هوش انسان و شامپانزه که از لحاظ ژنتیکی شباهت زیادی به انسان داره انجام میده و میگه: "شامپانزهها درواقع نزدیکترین خویشاوندهای ژنتیکی ما انسا, ...ادامه مطلب
داشتم فکر میکردم حالا که جوّ حاکم بر اطرافمون داره به سمت کتاب و خرید کتاب پیش میره. و اغلب دوستان در حال تدارک لیستهایی برای خرید کتاب در نمایشگاه کتاب(یا خارج از اون) هستند، فرصت رو غنیمت بشمریم و خواندهها و دانستههامون رو با یکدیگر به اشتراک بگذاریم. به شخصه کمتر جایی رو میشناسم که بهطور تخصصی به معرفی کتاب و نقد کتاب پرداخته باشه. و این موضوع خیلی , ...ادامه مطلب
از رمانها و داستانهای ایرانی که بگذریم، میرسیم به رمانها و داستانهای نویسندگان خارجی. بخشی که زمینه انتخاب در اون قطعاً گستردهتر خواهد بود. مطابق با پست قبل، خواهش میکنم هرکسی سه تا ده کتاب از بهترین داستانها و رمانهای خارجیای که خونده رو معرفی کنه. فقط تا جایی که امکان داره کتابهای کمتر معروف رو معرفی کنید. کتابهایی که حدس میزنید دیگران احتمال , ...ادامه مطلب
خب در کنار رمانها و داستانها، گاهی اوقات هم کتابایی میخونیم که در این دو دسته نمیگنجه. ولی خوندنشون بیفایده نیست. موضوعشون ممکنه هرچیزی باشه. بستگی به علاقه افراد داره. میتونه یک کتاب در زمینه روانشناسی باشه؛ یا در زمینه علوم انسانی؛ یا حتی فوتبال یا جامعهشناسی یا فلسفه یا دین یا موسیقی یا هر موضوع دیگهای. مثلاً پیشنهادای خودم در هر دسته موارد زیره, ...ادامه مطلب
به کمک دو نفر از دوستان بیانی، خانم آسوکا و خانم هلیا استاد، کتابهایی که در پستهای قبل معرفی شده بود را دستهبندی کردیم. در دستهبندیها سعی شده علاوه بر اسم کتاب و نویسنده و مترجم، اسم ناشر و توضیحی کوتاه در مورد هرکتاب نیز گنجانده شود. بدون اغراق میگویم؛ لیست خیلی خوبی است برای آنهایی که میخواهند کتابهای خوب و برگزیدهای را بخوانند. مهمتر اینکه سلیق, ...ادامه مطلب
سر زدن به یکی از دوستان قدیمی و همچنین بازدید از کتابفروشی آقای کریمی، یکی دیگر از لحظات لذّتبخش تهرانگردی اردیبهشت ماه بود. اگر روزی روزگاری بهدنبال کتابی بودید و نمیدانستید آن را باید کجا پیدا کنید سری به کتابخانۀ گلشن راز بزنید. در میدان انقلاب، بازارچۀ کتاب. کتابخانهای با بوی خوش کاغذهای کاهی., ...ادامه مطلب
گفتهاند شبی دزدی با یاران خود به دزدی رفت، خداوند خانه بحسِّ حرکتِ ایشان بیدار شد و بشناخت که بر بام دزدانند، قوم (اهل خانه، همسر خویش) را آهسته بیدار کرد و حال معلوم گردانید، آنگه فرمود که: «من خود را در خواب سازم و تو چنانکه ایشان آوازِ تو بشنون, ...ادامه مطلب
از قول ابوالفضل بیهقی نقل کردهاند که هیچ کتابی نیست که به یک بار خواندن نیارزد. حال آن که این قول از مشهورات بیاساس است. همۀ ما به تجربه دریافتهایم که بسیاری کتابها به یک بار خواندن نمیارزند و بسیاری کتابهاست که ارزش ورق زدن جدی هم ندارد. عدۀ بسیار معدودی از کتابها هستند که به بارها خواندن و آهسته خواندن و تأمل و تعمق میارزند. بسیاری کتابها فقط به درد ورق زدن میخورند. بعضی از کتابها را باید گزیدهخوانی کرد و بخشها یا فصلهایی را که به علاقه یا تخصص یا گمشدۀ تحقیقی ما مربوط میشود خواند. امروزه با پدیدهای که کارشناسان کتاب و کتابداران «انفجار مطبوعات» اصطلاح کردهاند، مواجهیم. ب,کتاب,نخواندن ...ادامه مطلب
از قول ابوالفضل بیهقی نقل کردهاند که هیچ کتابی نیست که به یک بار خواندن نیارزد. حال آن که این قول از مشهورات بیاساس است. همۀ ما به تجربه دریافتهایم که بسیاری کتابها به یک بار خواندن نمیارزند و بسیاری کتابهاست که ارزش ورق زدن جدی هم ندارد. عدۀ بسیار معدودی از کتابها هستند که به بارها خواندن و,کتاب,نخواندن,ثابت ...ادامه مطلب
به قول مهران مدیری عزیز و دوست داشتنی: " چقد کتاب می خونیم؟ مده که بعضی از جوونا ساعت ها تو خیابون دور دور میکنن، چقد کتاب میخونیم؟ مده که بعضی از خانوما از ماهی سی روز بیست و چها روزش رو تو آرایشگاهن، چقد کتاب می خونیم؟ مده که از یک شب تا پنج صبح ملت میرن تو فضای مجازی ساعت ها بیخودی می چرخن و دا, ...ادامه مطلب
و ابتدای او آن بود که بر کنیزکی عاشق بود، چنانکه قرار نداشت، او را گفتند: در شارستان نشابور جهودی جادوگر است، تدبیر کار تو او کند. ابوحفص پیش او رفت و حال بگفت. او گفت: تو را چهل روز نماز نباید کرد و هیچ طاعت و عمل نیکو نباید کرد و نام خدای بر زبان نشاید راند و نیت نیکو نباید کرد، تا من حیلت کنم و ت, ...ادامه مطلب
و ابتدای حال او آن بود که در عرب با جمعی به قبیله ای برسید. دختر امیر عرب چون او را بدید فتنه او شد، که عظیم صاحب جمال بود - ناگاه فرصت جست و خود را پیش او انداخت. او بلرزید و او را بگذاشت و به قبیله دورتر رفت و آن شب بخفت. سر بر زانو نهاده بود، در خواب شد. موضعی که مثل آن ندیده بود بدید، و جمعی سب, ...ادامه مطلب
نقل است که چهل سال نخفت و نمک در چشم میکرد تا چشمهای او چون دو قدح خون شده بود. بعد از چهل سال شبی بخفت خدای را به خواب دید. گفت: بارخدایا! من تو را به بیداری میجستم در خواب یافتم. فرمود که ای شاه! ما را در خواب از آن بیداریها یافتی. اگر آن بیداری نبودی چنین خوابی ندیدی. بعد از آن او را دیدندی ک, ...ادامه مطلب
نقل است که احمد گفت: جمله خلق را دیدم که چون گاو و خر از یکی آخور علف میخوردند. یکی گفت: خواجه! پس تو کجا بودی؟ گفت: من نیز با ایشان بودم. اما فرق آن بود که ایشان میخوردند و میخندیدند و بر هم میجستند و میندانستند و من میخورم و میگریستم و سر بر زانو نهاده بودم و میدانستم. ***** نقلست که گفت, ...ادامه مطلب