از کراماتنا

متن مرتبط با «السلام علیک یا غریب الغربا» در سایت از کراماتنا نوشته شده است

برای خدایان احتمالی فوتبال

  • به بازی امروز خوش‌بین نیستم؛ اما در فوتبال چیزی سخت‌تر و هولناک‌تر از شکست هم وجود دارد. امید به پیروزی، حتی وقتی می‌دانید شانس کمی برای برد دارید. اگر فوتبال از خدایان اسطوره‌ای بود، امشب جمع می‌شدی, ...ادامه مطلب

  • ادامۀ قصۀ یوسف علیه‌السلام

  • پیشانوشت: چند روز آخر ماه رمضان را سمیرم بودم و دور از اینترنت‌بازی. به همین خاطر داستان حضرت یوسف (ع) نیمه‌کاره ماند. در دو، سه پست بعد تکمیلش می‌کنم تا بیش از این بد قول نشده باشم.   قصۀ یوسف علیه‌ا, ...ادامه مطلب

  • کلوپ، کرونا و باقی قضایا

  • «ما متخصص نظر دادن دربارۀ موضوعاتی هستیم که هیچ سررشته‌ای از آن‌ها نداریم.» این تمام حرفی است که در ادامه قصد گفتنش را دارم. یک: کلوپ و کرونا روز بازی چلسی-لیورپول، زمانی که آقای مربی برای سومین بار د, ...ادامه مطلب

  • بیا و درمان زخم‌هایم باش شاره‌جان

  • به دنبال شاره می‌گردم. شاره‌ای که نمی‌دانم کیست و کجا باید پیدایش کنم. نه هیچ نامی از او مانده  و نشانی. فقط این را می‌دانم که روز روزگاری جوان رعنایی بوده و شاره‌ای. جوان دل‌بستۀ شاره بوده. روزها و ش, ...ادامه مطلب

  • از غزلیات

  • ما را سَریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سربرود هم برآن سریم +روز اول اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی شیرازی است. پ.ن: آلبوم نوا مرکب‌خوانی را پیدا کنید و گوش دهید. پ.ن2: اگر دوست داشتید، بیتی از سعدی بنویسید., ...ادامه مطلب

  • دنیای وارونه

  • در یک دنیای وارونه می‌شد امروز از محمدرضا لطفی گفت. از موسیقی ایرانی، از گروه چاووش، از شیدا. از صد کاروان شهید. از برادری که بی‌قرار است. از آن اجرای محشر تصنیف سپیده، از ایران، ای سرای امید. از چاوو, ...ادامه مطلب

  • یاددار نخستین شنبۀ آذرماه نود و هشت

  • ساعت از هشت شب هم گذشته. لپتاپ را روشن می‌کنم. روی صفحه‌ای که باز است، دکمۀ اف 5 را دوباره فشار می‌دهم. در این چند روز دکمۀ اف 5 لپتاپم به اندازۀ هزار کلیک پیرتر شده. دوباره اف 5 و این‌بار صفحه‌ای آشن, ...ادامه مطلب

  • #یاددار_هشت_آذر_نود_و_هشت

  • تلوزیون چهارده اینچ ال‌جی را گذاشته‌ایم توی تاقچه. دایی دراز کشیده روبروی تلوزیون. بهترین جای اتاق مال اوست. دایی دیگرم پشتی به بغل تکیه داده به بخاری نفتی. بخاری نفتی کنار دستمان هو هو می‌کند و گرمای, ...ادامه مطلب

  • زیست محیط - پایان

  • روبروی کوچۀ میخک دو، یک فروشگاه زنجیره‌ای است به نام ارغوان. حالا دیگر شک ندارم که هربار ما برای خرید به ارغوان می‌رویم، خانم فروشنده، همکارش را صدا می‌زند که بنشینند و یک ربع تمام به کارهای ما بخندند, ...ادامه مطلب

  • #یادت_بخیر

  • دوشنبه شب‌ها شب نود بود و شب خواندن پست‌های یک ام‌اسی خوشبخت. حالا اما، نزدیک نه ماه است که ام‌اسی خوشبخت نمی‌نویسد و گویا باید به دوشنبه‌های بی نود هم عادت کرد. س.ن: ام‌اسی خوشبخت، ممنونم که گاهی سری به وبلاگ و این‌جا می‌زنید. امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشید و خوشبخت. خوشبخت به معنای واقعی کلمه‌اش.  , ...ادامه مطلب

  • قرمز باش یا بمیر

  • می‌گویند تصور همیشه بر پایۀ امید شکل می‌گیرد و تا وقتی احساس می‌کنید، امیدوار هم هستید. امید، باور , ...ادامه مطلب

  • قابل توجه دانشجویان فیزیک

  • خاله چند وقتی است که از درس و دانشگاه رهایی پیدا کرده و همراه با مدرک دکترای فیزیک و پسرک پنج شش ماه, ...ادامه مطلب

  • نبرد یازده رخ

  • جهان چون بزاری برآید همی بدو نیک روزی سرآید همی چو بستی کمر بر در راه آز شود کار گیتیت یکسر دراز بیک روی جستن بلندی سزاست اگر در میان دم اژدهاست شاهنامه تنها شامل رشادت‌های فردی نیست. و صحنه‌های نبرد جمعی نیز در آن نقش ویژه‌ای دارد. یکی از صحنه‌های زیبای نبرد که در شاهنامه روایت شده است نبرد معروف یازده رخ(یا دوازده رخ) است. نبرد یازده رخ در زمان پادشاهی کیخسرو فرزند سیاوش و نواده‌ی کی‌کاووس و افراسیاب تورانی اتفاق می‌افتد. وقتی افراسیاب در جنگ با ایرانیان مغلوب می‌شود برای جبران این شکست سپاهی فراهم می‌آورد و عزم حمله به ایران را می‌کند. پیران ویسه که از سرداران افراسیاب است مأمور حمله به ایران می‌شود.  شبیخون کند تا در خان من از ایران بیازند بر جان من دلاور شد آن مردم نادلیر گوزن اندر آمد ببالین شیر برین کینه گر کار سازیم زود وگرنه برآرند زین مرز دود پیران ویسه پیرمردی با دانش است که به سیاووش پناه می‌دهد. دختر خودش را به عقد او در می‌آورد و برای انکه او را از مکر سرداران افراسیاب حفظ کند فرنگیس دختر افراسیاب را برای او خواستگاری می‌کند. پیران ویسه همچنین در فرار کیخسرو از توران نقش دارد و او را از مرگ حتمی نجات می‌دهد. اما حال مأمور حمله به ایران می‌شود. ایرانی که پادشاهش کیخسرو پسر سیاووش است. پیران ویسه اگرچه عاشق کیخسرو است ولی وطن پرستی را بر عشق خود برتری می‌دهد و به جنگ سپ, ...ادامه مطلب

  • اختیارها...

  • قدیم‌ترها صفحه جدول و سرگرمی مجله‌ها برای کودکان هم صفحه جداگانه‌ای داشت. یکی از سرگرمی‌هایش این بود که یک هویج را در بالای صفحه قرار می‌دادند. و یک خرگوشکی که آب از لب و لوچه‌اش آویزان بود را پایین صفحه و از ما (که شاید باورتان نشود ولی آن روزها بچه بودیم.) می‌خواستند تا دست این خرگوشک زبان بسته را بگیریم و با عبور از راه‌های پر پیچ‌وخم او را به سلامت به آن هویج برسانیم. + خدایا خداوندا بارالهی، تو کجایی تا شوم من چاکرت، چارقت دوزم کنم شانه سرت؟ دستکت بوسم بمالم پایکت، وقت خواب آید بروبم جایکت؟ القرض آنکه بیا و دست ما خرگوشکان بی نوا را بگیر و به سلامت از این راه پر پیچ‌و خم آزمایشات الهی خودت بگذران و به هویج‌مان برسان.  آمین. ما را به جبر هم که شده سر به راه کن!  خیری ندیده ایم از این اختیارها... , ...ادامه مطلب

  • میازار موری که دانه‌کش است

  • در باب دوم بوستان، سعدی تضمینی از فردوسی داخل شعرش میاره که خیلی معروفه و مطمئنم زیاد هم شنیدینش. داستان از این قراره که روزی شبلی به بازار میره و از یک مغازه‌ای گندم می‌خره. وقتی به خانه بر‌ می‌گرده یک مورچه‌ای رو داخل انبان گندم‌هاش می‌بینه که پیوسته در جنب‌و‌جوش بوده. شیخ در ابتدا بی‌خیال مورچه میشه. ولی شب خواب به چشمش نمیاد. پس بلند میشه و به بازار میره و نزدیک همون مغازه‌ی گندم فروش مورچه رو آزاد می‌کنه. ...چه خوش گفت فردوسی پاک زاد که رحمت بر آن تربت پاک باد میازار موری که دانه‌کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است سیاه اندرون باشد و سنگدل که خواهد که موری شود تنگدل بوستان سعدی برام سوال پیش اومد که فردوسی این بیت رو در کجای شاهنامه و به چه منظوری استفاده کرده. با کمی جستجو رسیدم به داستان کشته شدن ایرج به دست برادرانش توس و سلم. (جالب اینکه در برخی از نسخه‌های شاهنامه این بیت موجود نیست.) وقتی فریدون جهان رو بین سه پسرش تقسیم کرد، ایران زمین رو به پسر کوچکتر ایرج بخشید. همین باعث رشک و حسد برادرانش شد. و از شاه و ایرج کینه به دل گرفتند. این کینه باعث شد تا نقشه‌ای برای کشتن برادر کوچکتر کشیدند. ظاهراً ایرج وقتی متوجه این نقشه شوم شد که دیگه کار از کار گذشته بود و دو برادر داخل چادر به پیش او ایستاده بودند و منتظر فرصتی بودند تا سر ایرج رو از بدن جدا کنند. فردوسی این بیت رو, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها